من دلم میخواهد خانه ای داشته باشم پردوست
کنج هر دیوارش، دوست هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...
هرکسی میخواهد، وارد خانهی پرعشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند
شرط وارد گشتن، شست و شوی دل هاست
شرط آن، داشتن یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار می نویسم...
ای یار! خانهی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر،
خانه دوست کجاست؟
زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور
در نبندیم به آرامش پرمهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره با شوق، سلامی بکنیم!!!
ســـــــــــــــــــــــــــلام...